توضیحات : کتاب کیمیاگر همانند سایر کتابهای پائولو، کتاب قصه به سبک رمان است. در منطقه ارزشیابی و سنجش اعتبار کتاب، قصه و رمان بودن دو جهت منفی این کتاب محسوب میشود. زیرا قصه بودن صحتوسقم ماجرا را تضمین نمیکند...
حجم : 0.7 مگابایت
قالب بندی : PDF
ادامه مطلب ...

: پایگاه جامع فرق و ادیان ، مذاهب

: PDF

: 0.623 مگابایت
بسم الله الرحمن الرحیم
کتاب کیمیاگر با یک خواب شروع میشود. همه کتاب در جهت رسیدن به گنجی است که در خواب دیده شده است. این کتاب در قالب رمان نوشته شده آن هم رمانی که با خواب شروع میشود. در عرصه ارزیابی اعتبار یک اثر، رمانتیک بودن آن از اعتبار علمی و حقیقی بودنش میکاهد. زیرا در قالب رمان، نویسنده خود را در چارچوب معینی محصور ندانسته و خیال او برای جولان دادن آزاد است.
درستی و نادرستی مطالب در رمان برای نویسنده خیلی مهم نیست. مطابق؛ واقع بودن و نبودن، نقشی در اصل قصه ندارد. چون قصه بر اساس وهم و خیال است از اینرو صادق یا کاذب بودن اجزاء قصه اهمیتی ندارد. بنابراین نویسنده خود را ملزم به هیچ اصلی نمیداند. با چنین مشخصههایی وقتی اصل کتاب متکی به خواب باشد که اعتباری ندارد و نمیتواند مبنای یک کتاب یا فکر قرار بگیرد، اعتبار کتاب بیش از این زیر سؤال میرود.
خواب در عالیترین درجهاش، فقط برای صاحب آن خواب میتواند معتبر بوده و قابل اعتناء و اتکا باشد نه برای دیگران. رمانتیک و خوابآلود بودن دو ضعف اساسی کتاب اوست. خواب هر انسانی به مقدار زیادی تابع بیداری اوست. آنچه آدمی در خواب میبیند همانهایی است که در بیداری با آن روبروست. شهرها و روستاها و انسانها و خیابانها و کوهها و... همه و همه عیناً همانهایی هستند که در بیداری با ما در ارتباط بودهاند.
موارد بسیار اندکی در خواب دیده میشود که ممکن است وجود خارجی برای شخص بیننده نداشته باشد. مانند دیدن شهری از طلا و نقره، راه رفتن بر روی آب، جوان شدن انسان پیر، دیدن قیامت و روز محشر و... که اینها نیز مشابه اموری است که در بیداری دیده میشود. زیرا انسان اگر چه در خارج شهری از طلا و نقره ندیده است ولی در بیداری با طلا و نقره و شهرهای متعدد در ارتباط بوده است. فقط در عالم خواب این شهر را از طلا بنا میکند. بعضی از صور رؤیت شده در خواب که اصلاً وجود خارجی ندارد مانند غول و پری و... ناشی از انشاء ذهن است. یعنی قوّه خیّاله و مصوّره آدمی آن صورتها را خلق میکند. ذهن همانگونه که میتواند صور زیادی را خلق کند میتواند همه آنها را در کمترین زمان محو نماید.
اعتبار خوابهای واقعی به اعتبار بیننده آن منوط میباشد. اگر صاحب خواب انسان وارسته و عارف و عالم باشد، به همان مقدار رؤیای او صادقانهتر خواهد بود. یعنی آنکه بیداریاش پاک و صادق است، رؤیایش نیز صادق است. هر که بیداریش آشفته و آلوده باشد، رؤیایش نیز همانند بیداریش خواهد بود. بدین جهت از علاّمه طباطبایی نقل شده است که من هرگاه مراقبهام در بیداری بیشتر میبود، شکارهای شبانهام بهتر میشد.
آنکه در بیداری به فکر تحصیل و تکامل و تقوا است خوابهایش نیز در این راستا خواهد بود و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل که خواب غیرواقعی و خودساخته چگونه خواهد بود. همچنین مردم عادی به امور خیالی و وهمی بیشتر اهمیت میدهند تا امور واقعی و حقیقی. از اینرو بازار معبران خواب و فالبینان و کفبینان در میان آنها پُر رونق است. کتابهای قصه، رمان برای این قبیل افراد جاذبه بیشتری دارد تا کتابهای حکمت و حقوق و عقاید.[۱]
کتاب کیمیاگر همانند سایر کتابهای پائولو، کتاب قصه به سبک رمان است. در منطقه ارزشیابی و سنجش اعتبار کتاب، قصه و رمان بودن دو جهت منفی این کتاب محسوب میشود. زیرا قصه بودن صحتوسقم ماجرا را تضمین نمیکند. در قصه وظیفه نویسنده نقل قصه است چه صحیح و چه ناصحیح. حال اگر این قصه جنبه رمانتیک نیز داشته باشد، ناقل آن در نقل حوادث دستش باز است که به دلخواه خود و به اقتضای قصه، اسب خود را جولان دهد. زیرا در این قبیل کتابها مطالب از زبان افراد متعدد در شرایط گوناگون نقل میشود. نویسندهی اثر حرفهای خود از زبان دیگران بیان میکند، ولی خوانندهی کتاب که عموماً از افراد متوسط و عادی و سطوح پائین اجتماع هستند قدرت درک این را ندارند که همه اجزای تشکیل دهنده قصه را که توسط نویسنده انتخاب شده تشخیص دهند. از اینرو خواننده بدون توجه به نویسنده به تعقیب وقایع کتاب میپردازد.
برخلاف کتابهای حکمت و فلسفه، عرفان و اخلاق، حقوق و اعتقادات که مطالبشان بدون پیرایه و مستقیماً به مخاطب القاء شده و نویسنده کتاب در همه سطرهای آن با خوانندهاش گفتگو میکند. در اینگونه کتابها صاحب کتاب در همه صفحات کتابش حاضر است و مستقیماً با خواننده کتاب حرف میزند و پای سخنان خود ایستاده است.
برخلاف کتابهای رمان که نویسندهی آن چهرهی خود را پشت اجزاء تشکیل دهنده آن مخفی کرده است که از زبان پیرمرد، جوان، همسر، پدر، رئیس اداره، راننده و... مطالب خود را میگوید. به عنوان مثال کوئلیو در یکی از دیالوگهای خود از زبان پیرمرد میگوید: «این کتابی است که همانند بیشتر کتابها از عجز و بیلیاقتیای که اشخاص در انتخاب سرنوشت خودشان دارند سخن میگوید و در پایان نیز به این مطلب میرسد که همه به بزرگترین دروغ دنیا اعتقاد و ایمان دارند. جوانک با شگفتی تمام پرسید: و این بزرگترین دروغ دنیا کدام میباشد؟ این میباشد در لحظات مشخص از هستی و وجودمان، کنترلمان را بر روی زندگیمان از دست داده و به وسیله سرنوشت هدایت و رهبری میشویم. این بزرگترین دروغ دنیا میباشد»[۱].
پائولو در اینجا از زبان پیرمرد، اعتقاد به سرنوشت را بزرگترین دروغ دنیا معرفی کرد. درحالیکه مسئله سرنوشت و قضا و قدر و اشراف خداوند بر نظام هستی و نظارت دقیق وی بر تکتک موجودات از مسلّمات فلسفههای الهی و تمام ادیان آسمانی است. آنچه پائولو از زبان پیرمرد گفت: سخن خود اوست. همانگونه که هر چه از زبان جوان و سایر اعضای قصه کتاب گفته میشود سخن خود اوست زیرا همه را او چیده و حرکت میدهد. دروغ دانستن سرنوشت و قضا و قدر، خود دروغی بزرگ است. ولی پائولو به خواننده خود چنین القاء میکند که نباید به سرنوشت اعتقاد داشت. سرنوشت دروغی بزرگ است. اینگونه سخن گفتن، علیه همه ادیان و مکاتب رفتن است. در همه کُتب آسمانی و فلسفی و عرفانی به مسئله سرنوشت تصریحشده و آن را از مسلمات نظام هستی معرفی کردهاند.
مخصوصاً قرآن کریم و احادیث معصومین بر این مسئله تأکید فراوان دارند لکن آنچه مهم است، برداشت صحیح از این مسئله میباشد که متأسفانه بعضاً افراد غیر متخصص و قلم به دست و بیسواد وارد این عرصهی پیچیده میشوند و یکمشت حرفهای غلط و نامربوط را به خدا و جهان نسبت میدهند.
در مقابل این افراد، کسانی همانند خودشان که نه دین شناسند و نه فلسفهدان نه عارفاند و نه... وارد عرصه سخن و قلم میشوند و به آن حرف جوابی غلط و منحرفتر از آن میدهند همانطور که اینجا آقای پائولو چنین کرده است. مسئله سرنوشت به قدری پیچیده است که بزرگتر از پائولوها در آن گیر کردهاند تا چه رسد به او که بخش زیادی از عمر خود را در اعتیاد و عیاشی و تخریب سپری کرده و بعد از عمری، چند کتاب مطالعه کرده و دست به قلم برده و با سیاه کردن کاغذهای سفید، خود را به جمع سیاهکاران اضافه کرده است. در مسئله انسان و سرنوشت[۲] دانشمندان بزرگ نتوانستند به راحتی اظهار نظر کنند و سخن نهایی را بگویند و عموماً با عصای احتیاط راه رفته و سخن راندهاند و در این زمینه بعد از خواندن هزاران صفحه کتاب، صدها صفحه مطلب نوشتهاند. در حالی که آقای پائولو در یک خط از زبان یک پیرمرد. سرنوشت را بزرگترین دروغ دنیا معرفی میکند.[۳]
پینوشت:
[۱]. جهت مطالعه بیشتر به کتاب، آب و سراب نوشته قادر فاضلی مراجعه شود.
[۱]. کیمیاگر، ص ۲۷ و ۲۶ .
[۲]. برای اطلاع بیشتر رجوع شود به کتاب _انسان و سرنوشت_ نوشته شهید مطهری و کتاب: جبر و اختیار و قضا و قدر در مثنوی، تألیف قادر فاضلی.
[۳]. جهت مطالعه بیشتر به کتاب، آب و سراب تألیف قادر فاضلی مراجعه شود.

: پایگاه جامع فرق و ادیان ، مذاهب